کمچی داغی
کوچری قاراچی دیر
کمچی نین دوشون امن
بو یایلاق قاراچی دیر
عزیزیم کمچی داغی
اولودور کمچی داغی
قارداش کیمی قورویور
قانلی نی کمچی داغی
عزیزیم خانلی داغی
خاقانلی خانلی داغی
قارداش کیمی قورویور
کمچی نی قانلی داغی
کوچری قاراچی دیر
کمچی نین دوشون امن
بو یایلاق قاراچی دیر
عزیزیم کمچی داغی
اولودور کمچی داغی
قارداش کیمی قورویور
قانلی نی کمچی داغی
عزیزیم خانلی داغی
خاقانلی خانلی داغی
قارداش کیمی قورویور
کمچی نی قانلی داغی
سوم شهریور روز جلفا خجسته باد.
جولفانین لالا لری
قاندیر پیالا لری
دره- دوز یارالی دیر
بیتمیر هیچ یارالاری
آرازین بو تایی هی
هر یازی هر یایی هی
قیزیل قانا بویانان
شهیدلرین سایی هی
گئتسه ایدیم علمدارا
ائدردیم شکوه یارا
غم لر تالانیب الله
سس اوجالیب هارایا
گرگرده بیتن گوللر
حسرتده دیر بولبول لر
نه دن زامانین چرخی
ترسینه دیر بو ایل لر
ورزقان قانا دوشدو
غفیل فغانا دوشدو
اورمو، تبریز تئز گلدی
ایشلر سهمانا دوشدو
ورزقانین باغلاری
گویه چاتیب داغلاری
الله سن کمک ایله
هاچان بیتر داغلاری
ورزقان گلینلری
خنالی دیر اللری
بالا داغی گوروبلر
ناله قوپور دیللری
عزیزیم اوزمدیل دن
دیزماردان اوزومدیلدن
آلله اوخشادیم او قدر
آخیر دوشموشم دیلدن
قره داغ
زادگاه داغدار ستار خان
عرصه عرفان و ادب آذربایجان
مهد موسیقی عاشقی
دیار دلاوران تاریخ
تو را می خواند.
به یاری اش بشتاب
هلال احمر- بانک ملت- شماره حساب ۹۹۹۹۹
هم نوا با بلبل خوش الحان اردوباد، قدسی ونندی، در وصف کمکی، ارس و کمتال:
...
همی غرقه هایش به رود ارس
برای تماشا همین حسن بس
گهی سیر کمکوه (کمکی)و گه موج رود
برد زنگ غم از دل و جان چو رود
اگر دیدی البرز کمکوه را
شکستی بدل زورق نوح را
شمیمی که آید ز زلف بتان
ز کمتال آید نه از گلستان
صبا بوی او را به گلشن برد
دل غنچه را عطر از او پرورديكي از مشخصههاي غذاهاي مناطق كوهستاني كه در آن دامداري نيز رونق دارد، وجود كشك در غذاست. كشك در غذاهاي سنتي منطقه جلفا نيز حرف اول را ميزند. لا اقل در مشهورترين غذاي سنتي اين شهر ،قورود قيله، اين ماده غذايي به قدري اهميت دارد كه واژه قورود (كشك) در عنوان اين غذا به كار رفته است. از ديگر غذاهاي سنتي اين منطقه كه امروزه كمتر نام و نشاني از آن را مييابيم،نوعي كوفته تحت عنوان »قورودلو كوفته» است. در اين نوع از كوفته كه تا 60 و 50 سال پيش در مطبخهاي منطقه جلفا طبخ مي گشت،كشك حرف اول را مي زند.
نكته جالب توجه اينكه در بسياري از قریه ها و قصبههاي اين منطقه در شب حنابندان با دو غذاي سنتي كشك دار يعني قورودلو كوفته و قورود قيله از ميهمانان پذيرايي مي شد. بي ترديد ارتباطي بين مراسم شب حنابندان و غذاهاي كشك دار در فلسفه آيين هاي سنتي اين منطقه وجود داشته است كه ما فعلا از آن خبر نداريم.
در آستانه نوروز باستان
کمکی آراز
وبلاگ تخصصی تاریخ، ادبیات و فرهنگ ساحل نشینان جنوب ارس
محفل علمی ترین بحثهای تاریخ محلی جلفا
پیشخوان ناب ترین طرحها و ایدهها برای پیشرفت جلفا
هشت ساله شد!
جلفا
جلفا در لغت به مفهوم بافنده است. در زبان ترکی آذربایجانی نیز چنین مفهومی از این واژه اخذ میگردد. برای مثال در ادبیات عامیانه این زبان مثلهایی وجود دارد که در آن واژه مذکور در معنا و مفهوم «بافنده» به کار برده شده است:
ایشین چوخدو، وئر جولفایا
ترجمه: کارت زیاد است، به جلفا بده.
مراد از کار در این مثل، محصولات خام ریسندگی است که برای تبدیل شدن به منسوجات نیاز است به «جلفا» (بافنده) سپرده شود. وقتی مقدار این محصول اندک باشد، توسط فرد تولید کننده تبدیل به پارچه میشود. اما در صورت زیاد بودن محصول، میبایست بخشی از آن که تبدیل آن پارچه از عهده آن فرد و خانواده او خارج است؛ به متخصص آن امر یعنی «جلفا»(بافنده) سپرده شود.
جولفا کفن سیز اولهر
ترجمه: جلفا بدون کفن میمیرد.
این مثل نیز مصداق مثل فارسی «کوزه گر در کوزه شکسته آب میخورد» است. یعنی برای کسی که «جلفا» است و شغل بافندگی پارچه را دارد، به هنگام مرگ چند متر از آن همه پارچه تولیدی اش نیز قسمت نمیشود تا در مراسم کفن و دفن از آن به عنوان کفن برای او استفاده شود.
درباره وجه تسمیه شهر و منطقه جلفا نیز باید گفت که این منطقه در گذشته یکی از کانون های اصلی تولید ابریشم، پنبه و پشم بوده است و اکثر اهالی این منطقه به نحوی در تولید این محصولات خام و یا تبدیل آن به نخ و پارچه و گلیم و جاجیم و پلاس و ... نقش داشتند. در بسیاری از روستاهای منطقه دهها نفر به شغلی مشغول بودند که بدان «جولفاچی لیق» (بافندگی) میگفتند.
در نقشهای فرانسوی تحت عنوان عملیات نظامی در آناطولی شرقی و قفقاز مربوط به سال 1914م. نام و موقعیت جغرافیایی بسیاری از قصبهها و آبادیهای شمال آذربایجان نیز ذکر گشته است.
در این بین میتوان به مواردی چون Alamdar (علمدار)، Airandidbi (آیران دیبی)، Astamal (آستمال)، Dismer (دیزمار)، Siari(سی یاری)، Iri (ایری) اشاره داشت.
سیه سران یکی از روستاهای معروف شهرستان جلفا میباشد. این روستا در چند کیلومتری شهر هادیشهر واقع و در جوار روستای لیوارجان واقع شده است. وجه تسمیه سیه سران از ابعاد مختلفی قابل بحث است.
«سیه سران» از دو واژه «سیه» و «سران» تشکیل شده است که اولی تداعی گر رنگ سیاه و دومی به مفهوم کلاه و سرپوش میباشد. یعنی جایی که در آن مردمانی با کلاههای سیاه رنگ زندگی میکنند. یک سوال: چه کسانی در طول تاریخ از کلاه و یا هر نوع سرپوش سیاه رنگ استفاده مینمود؟ در پاسخ بدین سوال باید گفت که کلاه یا عمامه سیاه همواره مخصوص سادات بوده است و از آن جایی که تعداد کثیری از سادات در این روستا زندگی میکنند، میشود تا حدود این وجه تسمیه را پذیرفت.
اما به نظر میرسد که عنوان «سیه سران» ترجمه یک عنوان ترکی میباشد. دلیل این گفته ترجمههای مشابهی است که برای برخی از واژگان ترکی در طول تاریخ ارائه شده است. مشهورترین این واژگان عبارت «سرخ سران» است که برای نامیدن قزلباشها استفاده شده است.
با این اوصاف به احتمال قوی سیه سران نیز ترجمه واژه «قارا پاپاق» و یا «قارا قالپاق» است. این طایفه یکی از مشهورترین طوایفی است که در طول تاریخ در ایران، قفقاز جنوبی و آسیای مرکزی زندگی کرده است و بر روند تحولات سیاسی و اجتماعی تأثیر گذاشته است.
البته سیه سران در یک منبع مربوط به دهه 20 هجری شمسی به صورت «سید سران» نیز آمده است و به نظر میآید در این شکل ازتلفظ که وجه تسمیهای جز «محل زندگی سادات» نمیتوان قائل شد. البته این امر میتواند یک خطای متأثر از خاستگاه سیادت انتساب اهالی روستا باشد.